در بالایِ فهرستِ کالاهای صادراتی استان، همچنان نام زعفران به چشم میخورد. پس از زعفران هم کفپوشها و میوه و سبزی، رب گوجه فرنگی و محصولات فولادی هستند.
یکم. امروز، روز ملیِ صادرات است. گویا از سالِ ۷۶ و در پی تصویب شورای فرهنگ عمومی- یک روز در تقویمِ خورشیدی به «صادرات» داده شد تا در این روز، صادرکنندهها گردِ یکدیگر جمع شوند و دولتیها هم درباره اهمیتِ صادرات، حرفهای قشنگ قشنگ بر زبان بیاورند... د. دستشان درد نکند، بابتِ این شوخی!
دوم. پیشترها فکر میکردم، هر تولید کننده موفق میتواند یک صادرکننده موفق نیز باشد. حالا اما میدانم که صادرات یک کارِ تخصصی و پیچیده است و چه بسا تولیدکنندههای موفق که اگر میخواهند به دنیای صادرات پا بگذارند، بهتر است این «مهم» را به صادر کنندههای حرفهای و کاربلد بسپارند و خودشان بچسبند به همان تولیدشان... ن. مگر نه این که از قدیم گفته اند: «هر که را بهرِ کاری آفریدهاند.»؟
سوم. هادی نیلی احمدآبادی، کارشناس مدیریت صادرات در جایی میگوید: «از مشکلاتِ صادرات در کشورِ ما این است که تولیدکننده، خودش میخواهد صادر کننده هم باشد.» (اقتصاد ایرانی).
چهارم. روزگاری در این مملکت، سیبِ درختی را به قیمتِ هر کیلو ۱۰۰۰ تومانِ ناقابل، صادر میکردند! در همان روزها عیسی کلانتری - وزیر پیشین کشاورزی- در مصاحبهای گفت: «صادرات کالاهای غیرنفتی، اگر با قیمت کم و بدون صرفه اقتصادی باشد نباید انجام شود و ما نباید به نام صادرات کالای غیرنفتی، آب را صادر کنیم. ما با صادراتِ سیب زمینی و هندوانه، ۲ میلیارد مترمکعب آب شیرین به کشورهای هدف صادر کردهایم.» (ایسنا).
پنجم. سالها پیش و پس از فروپاشیِ اتحادِ شوروی و اعلامِ استقلالِ کشورهای حوزه آسیای میانه، خراسانِ بزرگ که آن روزها هنوز خودش به سه خراسانِ کوچک تقسیم نشده بود، این بختِ بزرگ را پیدا کرد که محصولاتِ تولیدیِاش را روانه آن چهارپنج کشورِ همسایه کند. تا مدتی، شرایط خوب و اوضاع به کامِ صادراتچیهای حرفهای بود و آن کشورها نیز بهره میبردند و - بیش و کم- خشنود بودند. پس از چندی، اما بوی آزمندی و حرصِ برخیها به مشام رسید و کار به آن جا رسید که شماری کارمندان و کارگرانِ دولت و شماری بیکارها هم زدند تو کارِ صادرات!... همان روزها سخن از مبلهای صادراتی بود که در لایه زیرین آن، به جای چوبِ مرغوب، شانههای تخم مرغ استفاده شده بود! یا در نمونه دیگر، کارمندِ ساده یک اداره دولتی که هیچ ربطی به اقتصاد نداشت و کارش در حوزه فرهنگ بود، ماکارونی صادر میکرد! (تجربه شخصیِ نگارنده).... نتیجه بلبشوی آن سالها چه شد؟ فرصت طلبها و صادراتچیهای کار نابلد، چگونه صادرکنندههای حرفهای را بدنام کردند و آبروی ایران را بردند؟
ششم. سهمِ ما از صادرات غیرنفتی در بازار جهانی چه قدر است؟... غلامحسین شافعی- رئیس اتاق بازرگانی ایران- در پاسخ به این پرسش میگوید: «سهم ما از صادرات جهانی، ۳۴ صدمِ درصد است که اگر نفت را از آن جدا کنیم، سهم ما تنها ۲۴ صدمِ درصد میشود.» (ایسنا).
هفتم. «مدل ذهنیِ تجارت ما نگاه مغازه داری است.»... این را محمدرضا ایزدیان، مدیرکل دفتر برنامهریزی تجاری سازمان توسعه تجارت ایران، در یک میزگردِ ایرنا میگوید. او به یک نمونه هم اشاره میکند و میافزاید: «موتورسیکلت یک نمونه عالی در نداشتنِ استراتژی صنعتی است. زمانی ما دو کارخانه داشتیم که دو نشان اصلی موتور سیکلت را تولید میکرد. در پی جهش نرخ ارز در سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۳ و با سیاستِ یک سِنت- یک یِن کلینتون، این صنعت زمین خورد و اکنون از آن دو نشان تجاری، نامِ چندانی برجا نمانده، چون سیاستِ صنعتی، خوب طراحی و اجرا نشد و فعالان این بخش به تولیدکنندههای کوچک تبدیل شدند و رهبری بازار، میانِ مونتاژ کارها پخش شد که برند در آن معنا ندارد.» (ایرنا).
هشتم. «صادرات خراسان رضوی ۳۱ درصد رشد داشته است.»... این خبر را راضیه علیرضایی- رئیس سازمان صمت خراسان رضوی- در شهریور ماه همین امسال به خبرنگاران اعلام کرد. (مشهد فوری).... در بالایِ فهرستِ کالاهای صادراتی استان، همچنان نام زعفران به چشم میخورد. پس از زعفران هم کفپوشها و میوه و سبزی، رب گوجه فرنگی و محصولات فولادی هستند.
نهم. «حال و روزِ صادرات خوب نیست.»... این را سید رضی حاجی آقامیری، رئیس اتاق توسعه صادرات ایران میگوید. (اقتصاد آنلاین). او میافزاید: «در برخی از کالاها امکان بازگرداندن ارزِ صادرات تا یک سال نیز زمان میبرد.»
منبع: روزنامه قدس
انتهای پیام/
نظر شما